عاغا ما غلط بکنیم!

I might be wrong , but I struggle not to be

عاغا ما غلط بکنیم!

I might be wrong , but I struggle not to be

من اساسن خیلی حال می کنم با گیر الکی دادن.
به خودم ، به شما ، به اونا ، اینا و ... ، ولی از اونجایی که جدیداً خیلی خودم پسر گلی شدم ، به خودم انتقادی وارد نمی دونم پس همون به شما ، اونا ، اینا و .... ، انتقاد وارد می کنم.
در ضمن آگاهی از نظرات شما باعث خرسندی منه.

آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زبان سرخ» ثبت شده است

 

 

این مامانا که همیشه وقتی آدم در بد ترین شرایط عصبی قرار داره میان تو اطاق آدم و شروع میکنن به تمیز کاری، تعریف کردن یه ماجرای بی ربط یا پرسیدن سوالای مسخره بعد که آدم میگه تو رو خدا امروزو بیخیال من شو، یا یه همچین چیزی، تبدیل میشن به مامان هاوارد والوویدز تو بیگ بنگ: آره بزرگ شدی دیگه، راس میگی، من رو اعصابتم، اصن الان دیگه باید رو اعصابت باشم، بزرگ شدی، تو هم مثل باباتی و ... .

بعد حالا کافیه شما یه چیزی بگی که زبان سرخت تا ابد سر سبزتو بده بر باد یا بر خاک ، یا اگه ملوان کشتی هستین بر آب، مثلاً از رو خنگی جواب یکی از موارد بالا رو بدین: (آره بزرگ شدم دیگه نمیبینی، نه دروغ میگم، آره رو اعصابمی، مال لان نیست خیلی وقته رو اعصابمی یا غیره) ( با توجه به اینکه الان خیلی بیشتر عصبی هستین) تا تا آخر عمر گرفتار بشین.

منم یه چن وقت پیش این گوشی لعنتیم رو گم کرده بودم ، بعدشم کلی کفری شده بودم که حالا این همه شماره رو از کجا بیارم و به عبارتی کارد میزدی خون در نمیومد، بعد این مامان ما شروع کرده بود به انداختن این تیکه های مخصوص مامانا، که نا گهان برگشت گفت : چیه ؟ شماره شو گم کردی ناراحتی ؟ (منظور اینجا شماره مخاطب خاص میباشه و چون این مورد یه مقدار جدید بود آمادگی ندیده گرفتنشو نداشتم!(یکی از حربه های جدیدش بود))

بعد منم که همون قضیه ی کارد و خون و اینا، برگشتم گفتم شما نگران نباش، من شماره اونو حفظم.

بعد این مامان من از همون روز شروع کرد، اول اسم این مخاطب خیالی خاص من بد بخت هانیه بود، بعدش تبدیل شد به سوگند و به لطف این داداش بیمار من ، این مورد سوگند تا همین امروز هم بیخ ریش ماست و من بدبخت هر روز با این پرسشا که واسه حرف کشیدن از من به صورت تیری در تاریکی شلیک میشن مواجه ام:

پویا قدش چقده؟ کوتوله نباشه ها بد بخت! بچه هاتون کوتوله میشن! (به قول خسرو تو آتش بس2: بچه "ها" مون؟)

پویا چند سالشه؟ بد بخت از خودت بزرگتر نباشه ها! یه عمر باید با یه پیره زن سر کنی!

پویا آشپزی بلده یا باید آت و آشغال بخورین تا خانوم املت زدن یاد بگیرن؟

پویا از این دختر افاده ای سوسولا که نیست، عجیجم، عجقم، فلان، بصار.!

و... .

بعد شما تصور کنین که خود این سوال ها هم در بد ترین شرایط عصبی مطرح میشن که یهو من بد بخت یه چیز دیگه بگم و باقی عمرم رو بدبخت تر از الان سپری کنم.

حالا اگه من بد بخت آش رو خورده بودم یه چیزی ، ولی آخه آش نخورده و دهن سوخته؟

پ.ن:این هم معین که اگه گوشه ی موزیک ویدیو جدیدش با خط خوانا و رنگ طلایی نمی نوشت "معین" ، با اون ریشش ما فکر میکردیم داریوشه!

خوب بزن اون ریشه! (با صدای پسر عمه زا خوانده شود)

  • ۲۶ نظر
  • ۲۷ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۲۹
  • ۹۰۱ نمایش
  • pou617