عاغا ما غلط بکنیم!

I might be wrong , but I struggle not to be

عاغا ما غلط بکنیم!

I might be wrong , but I struggle not to be

من اساسن خیلی حال می کنم با گیر الکی دادن.
به خودم ، به شما ، به اونا ، اینا و ... ، ولی از اونجایی که جدیداً خیلی خودم پسر گلی شدم ، به خودم انتقادی وارد نمی دونم پس همون به شما ، اونا ، اینا و .... ، انتقاد وارد می کنم.
در ضمن آگاهی از نظرات شما باعث خرسندی منه.

آخرین نظرات

خر شانسی بالینی!

سه شنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۳۳ ب.ظ

اگر الان فکر کردید که این پست به دلیل شباهت عنوانش با پست قبلی قرار است با آن ارتباطی داشته باشد سخت در اشتباه می باشید.

هنمچنین اگر فکر کردید که من از عمد این همه اشتباه همه جوره در پست هایم دارم، از املایی و فنی تا از اون اشتباهای غیر املایی و فنی، باید بگویم که باز هم سخت در اشتباه نمی باشید و سخت در درست هم نمیباشید چون سخت در اشتباه بودن یعنی درون اشتباه خود گیر کرده باشید پس سخت در درست بودن یعنی در درست خود گیر کرده باشید که اصلاً نمیشود! چون همیشه به اشتباه افتادن آدمی که در اشتباه نیست آسان است. پس شما خیلی عادی و معمولی در درست هستید.

و اگر فکر میکنید که من دارم عاجزانه دری وری میگویم که یک پستی ازش برایمان بیرون بیاید به قول مدّاح (اگر فکر کردید آن مداح هایی را میگویم که تفنگ دارند و رپ میکنند باز هم سخت در اشتباهید چون من آن مداح هایی مد نظرم است که لاشی طور راه میروند و معلم زیستند)به قول همان مداح: نمیتوان گفت که سخت در اشتباهید همه به جز...

و لازم به ذکر است اگر نفهمیدید "نمیتوان گفت که فلان فلان است همه به جز ..." یعنی چه، باید بگویم خوش به حالتان چون ما 3 سال نفهمیدیم که این ادا اطوار ها یعنی چه و شما خیلی آدم خجسته ای هستید که فقط یک لحظه نفهمیدید یعنی چه!

دیگر برگردیم سر اصل مطلب، جا دارد بهتان بگویم که درست است که این پست به دلیل نامش ارتباطی به پست قبل ندارد ولی در عین حال این پست ارتباطی با عنوانش هم ندارد، یعنی این یک حقه ی ساده ی تبلیقاتی نبود، بلکه یک حقه ی پیچیده ی تبلیقاتی هم نبود، چون اصلاً مگر پست های من احتیاج به حقه ی تبلیقاتی دارند؟ خود به خود خوانده میشوند انقدر که خوبند،(آن صورتکی که یارو عینک دودی زده پلیز!) این چیزی که اصلاً هم حقه نبود صرفاً بود که من بتوانم بگویم چقدر باحال اند این مجلات زرد! مثلاً تیتر میزنند ماجرای سیگار کشیدن رونالدو! بعد تو میروی میخوانی تا ته و میبینی کل مطلب، مصاحبه با گودرز پور علی نژاد سلیمان دارابی مدافع تیم فوتبال پیشکسوتان چمخاله بوده و در آخر مصاحبه از او پرسیده میشود چه توصیه ای به جوانان چمخاله، خمام و حاجی بکنده داری؟ او هم میگوید هرگز سیگار نکشید، مگر رونالدو سیگار میکشد؟ و اینگونه است که تیتر مصاحبه با گودرز پور علی نژاد سلیمان دارابی میشود "ماجرای سیگار کشیدن رونالدو"!

و اما دیگر راستی راستی برویم سر اصل مطلب، ماجرایی که روده درازم نگذاشت آنرا مثل آدم بگویم بهتان این بود که الان برادرم میخواست از آب سرد کن یخچال آب بردارد و ناگهان متوجه شد که آب سرد کن یخچال نیست! و متوجه شد که دیشب که او خواب بوده، آقا پلیسه هم خواب بوده چون اصولاً این روز ها پلیس ها یا زورشان نمیرسد به دزد ها یا رویشان نمیشود دستگیرشان کنند چون یا دزد محترم رفیق قافله است و یه چند محمودی ای برداشته و خوابیده در منزل، یا رفیق قافله نیست و 200 - 300 تومن کیف قاپی کرده نهایتاً! خوب پلیس الان به خاطر 200 تومن یکی را دستگیر کند نمیخندند به او؟ پس همان بهتر که برود بخوابد! پس آقا پلیسه خواب بوده ولی من و پدر محترممان بیدار بوده و یخچال را 90 درجه چرخانده ایم!

و طی این ماجرای نفس گیر ناگهان یک پرسش احمقانه در مغز برادرم جرقه زد و گفت: چطور تصمیم گرفتید یخچال را بچرخانید؟
من هم گفتم: ما اصولاً تصمیمات مهم زندگیمان را چگونه میگیریم؟ تصمیمات غیر مهم زندگیمان را هم همان گونه میگیریم!

ینی این سریاله تمام میشود و من دارم کتاب میخوانم، پدرم که تا شروع سریال بعدی بیکار است میگوید خوب در این یه ربع چه کار کنیم؟ و رو میکند به مامان و میگوید یخچالو بچرخونیم؟ و مامان میگوید بچرخونیم! و در صحنه ی بعدی این سریال من زیر یخچالم و دارم تقلا میکنم!

البته این حالت خوبش است چون یکی دو هفته پیش پدرم در چنین لحظه ای گفت خونه رو خالی کنیم بریم پره سر! و من با ترس مادر محترم را نگاه کردم که مبادا تایید کند! که زهی خیال باطل! مادر محترم گفت: آره! بریم! رشت چیکار داریم اصن؟ اینم که درسش تموم شد(این ینی من)!

و شد آنچه شد! و پویا بدبخت شد و داشت عاجزانه لباسشویی را به صورت بدون شرح نگاه میکرد در صحنه بعدی این سریال!

در ادامه جا ندارد ولی من میگویم  دقت کرده اید تا وقتی به یه چیزی نیاز نداری همش دم دستته ولی همین که نیاز پیدا میکنی بهش میره تو زباله دان تاریخ؟!مثلاً رشت که بودم پایم را هم از خونه بیرون نمیذاشتم! الان که نیستم یک روز در میان رشت برایم کار پیش میاید.

گواهی نامه هم که به علت فراخی بعضی اعضا نرفتم بگیرم باید خطی ها را بقل کنم، آزادی، آزادی!
پ.ن: این تصمیمات مهم و غیر مهم زندگی ما به شکل خطرناکی به سمت ریسکی شدن میروند، یعنی اینهایی که میگویند سن آدم که بالا میرود ریسک پذیریش کمتر میشود چرت میگویند خدایی! چون پدر و مادر من هرچه سنشان میرود بالا هی هیجان زندگی را میبرند بالا! مثلاً ممکن است یک روز سرد زمستانی که دارم خیلی خجسته از اینکه میتوانم بعد یک مدت طولانی خانواده را ببینم با کوله پشتی ای بر دوش میروم سمت خانه و در را که باز میکنم ببینم خانه چراغانیست و بپرسم چی شده؟ بگویند عروسی داداشت است! بگویم داداشم کجاست؟ بگویند او هم وارد که شد همین سوال را کرد و ما که گفتیم عروسیش است فرار کرد سمت کوههای قفقاز و آن طرف ها! و بپرسم بابا و مامانم کجایند رفته اند دنبالش؟ بگویند زهی خیال باطل، دونفری رفته اند آبشار نیاگارا بانجی جامپینگ انجام بدهند!

پ.ن2: اگر میخواهید بپرسید که آیا ممکن است پدر و مادرم بروند نیاگارا بانجی جامپینگ، باید بگویم با این روندی که زندگی ما در پیش گرفته است، بعید نیست! اصلاً یهو دیدی فردا تصمیم گرفتند هرچه هست و نیست را صدقه بدهند برویم در جوب بخوابیم از این به بعد یا یهو فردا من از خواب بیدار شوم ببینم نیستند! زنگ بزنم بهشان بگویند آمده ایم بانک مرکزی میخواهیم سرقت مسلحانه انجام دهیم ببینیم پلیس سرعت عملش چقدر است!

پ.ن3: یک روزی یک خانمی که سه ماهه حامله بوده تصادف میکنه و میره کما.

7 ماه بعد به هوش میاد میپرسه چی شده؟ من کجام؟

دکتر میاد میگه خانم تو تصادف کردی و هفت ماه تو کما بودی.

+بچم چی شد؟

-خدارو شکر سالمن، در ضمن دوقلو هستن، یه دختر و یه پسر و چون تو بیهوش بودی برادرت براشون اسم گذاشت.(از اینجایش زبان اصلیست)

+?Oh my god! he is a coplete idiot! what did he name them

-. well He named your doughter deniese

+? not bad! then what did he name the boy

-! He named him denephew

اگر فهمیدید خوش به حالتان، اگر نفهمیدید بد به حالتان، بروید کلاس زبان و هینتش هم میشود این که اسم دختره را بد نخوانید، دنیس است!

به چه چیز هایی میخندند همچنان این خارجی ها نه؟

  • ۹۴/۰۵/۱۳
  • ۱۶۷۵ نمایش
  • pou617

اِشَّک

تصمیمات هیجانی

خر شناسی

مداح

نظرات (۳۶)

  • دختر خاکستری
  • باز مامان و بابای من به مرض شیرین مهمون دعوت کنی مبتلا هستن :|
    بصورتی که شب خسته و کوفته داری میری خونه بند میکنن به همه کسایی که اونجان که بیاین خونه ما. حالا از اونا انکار از اینا اصرار تا میان آخر
    تا پاسی از صبح میشینن و میرن بعدش!
    +عه رشت زندگی میکردین؟؟ خوشبحالتون دریا :((
    رفتم دکتر گفت چیزیم نیست. فقط یکم «پست های پویا» تو خونم کمه. گفت چارتا مطلب جدید ازش بخونی حالت میاد سر جاش.

    یه چیزی بنویس تو خماری ام به مولا {:
    پاسخ:
    خیلی دلم میخواد.
    باور کنین.
  • ✗✗panteaaa ✗✗
  • به عنوان شیخکم دستور میدم یه پستی بزار :|

    لامصب یه چیزی بزار مردیم از بس انتظار کشیدیم :|


    پاسخ:
    واقن نمیاد.
    ینی باید از این چرت و پرتای من امروز دپ هستم و اعصاب هیچ کدامتان را ندارم برم!
    ترجیه میدم نرم.
    حالا که اصرار دارین همه یدونه از اینا میرم که پشیمون شین.
    بی تربیت :| دختره ی فلان اره؟؟؟؟؟
    اومدم براتتتتتتت :-<
    پسره ی گشاد! اصن پست نذار :|
    پاسخ:
    come on girl.
    the fights gonna be hard to survive😎
    for you actually.
    عید شما مباااارک:))
    پاسخ:
    عع عید شما هم مبارک.
    فک کنم سوراخ گوشم بسته شده!
    چرا پست نمیذاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    میام براتاااااااااااااااااا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    پاسخ:
    نمیذاررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررم!
    حال ندارممممممممممممممممممممممممم!
    گشادیم میاددددددددددددددددددددددددددددددد!
    بیا براممممممممممممممممممممممممممممممممم!
    ببینم چیکار میخوای بکنیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی!
    عع!
    دختره فلان!
    آقا با یک روز تأخیر روز پزشک بر شما مبارک =)
    پاسخ:
    مرسیییییییییی!
    میتونم بپرسم اون اشّک چی میگه دقیقا زیر پستتون؟!😂
    ینی الاغ دیگه؟!
    تا حالا دقت نکرده بودم بهش😂😂😂
    قاطر هم واژه ی خوبیه:-"
    ---
    خب دکتر محسوب میشین دیگه^_^
    هفت سال دیگه دکتر واقعنی میشین^_^
    😎👍
    موفق باشین در کل😎👍
    پاسخ:
    اسم پست خر شناسی بالینیه!
    اینکه تو کلمات کلیدی اشک باشه فک نکنم عجیب باشه😂

    جواب انتخاب رشتمون دیگه بیاد حد اقل! والا!

    مرسی درکل.

    روزت مبارک پزشک جوان^_^
    پاسخ:
    شرمنده میکنینا!
    پزشک کجا بود الان؟!
    مرسی درکل😎
    آمدی اما دیر!
    خب من نیستم ک :((((((
    جام خیلی خالیه تو گروه نه؟ :دی
    تا پنجشنبه...

    پاسخ:
    آمدم اما دیر!
    خب تو نیستی ک :((((((
    جات خیلی خالیه تو گروه آره! :(
    تا چنجشنبه؟!
    همیشه حق با مامانته.
    وگرنه حق با باباته.
    اینو آویزه کن بزن تو گوشت.
    من گوشم سوراخ نیست وگرنه اینو میزدم تو گوشم.
    ستاره بچینی.
  • فاطمه یوسفی
  • باور کن نیمه ی بیشتر پستت چرت و پرت محص بود! میزان چرتیَش حتی از پستهای من هم بیشتر بود!
    البته باید میبخشیدا:دی
    پاسخ:
    به چشم تعریف بهش نگاه میکنم.
    میبخشیم.
    نمیدونیم چیو باید ببخشیم، ولی لابد کار بدی کردید.
    ولی ما میبخشیم.
    نه خبری ازت هست
    نه پستی
    انزوا تا حدی خوبه ها!!!
    پاسخ:
    معذرت.
    نه آنتنی داشتم، نه نتی.
    انزوا واسه من به شدت اعتیاد آوره. تموم شد ولی.
    سلام 
    خوبی؟
    خیلی کم پیدایی؟کجایی؟
    پاسخ:
    سلام.
    خوب نیستم، بهترم ولی از مدتی پیش.
    بیشتر پیدا میشم ایشالا، درر انزوا به سر میبردم.
    ایول به مامان و بابا :)) شدیدا خوشمان آمد!
    پاسخ:
    ایول بهشون ولی باید زندگی کنین با این شرایط خانم دکتر :))
    صدای دهل کلاً از دور و اینا.

    بوج بوج :))))))
    بله مام بیگ جان، مام بیگ و کوفت!
    در واقع مورد دوم! ولی بیشتر تاثیرات بهاره :))))))
    عجقم من خودم ماهم به ستاره چیدن نیاز ندارم ک همه ستاره ها پیش خودمن :))) هیچی بابا ی چرتی گفتم برای خالی نبودن عریضه :))
    پاسخ:
    این حرکات شنیع چیه خانم؟!

    دعشیلاد بعال  که اشن ووووووووووووووووووووووو! دوس دوس!
    ترجمه:تاثیرات بهار که اصن خیلیه! دوس دوس!
    احساس میکنم باید میگفتم مام بیگ و کوفت!!
    پاسخ:
    فرق خاصی  نمیکنه. کوفتِ مام بیگ هم خوبه.

    مهتاج، عزیزم، کوفت و مام بیگ!!
    پویا ینی الکی گفتی پوکرفیس میبینی میگی کوفت؟!
    + آیا شماها توانایی تلفظ درست کلماتو از دست دادین؟! یا فقط قصد دارین حال ما رو به هم بزنین؟! :))
    پاسخ:
    عجقم تو بیا تحویل بگیر این دفه!
    الان دیگه نمیگم کوفت، میگم درد! این نوه ی شما گفت نگو کوفت، اذیت میکنه منم میگم درد!
    +کلمه؟ شیب؟ بام؟ چی شده؟ تلفظ؟ هاا؟
    کلا به پست خندیدم ولی بعد فک کردم واسه چی؟ دوباره خوندم و خندیدم، دیگه حوصله ندارم دوبار بخونم، جوک آخر هم جالب بود (;
    پاسخ:
    خب خدارو شکر.
    بسه دیگه دوباره دیگه نه همون دو بار بسه.
    شهرزاد نصیبت شه انشاالله!!!
    پاسخ:
    به دلایل خاصی نمیدونم خدا کنه یا نکنه.
    کیانا من اصن ووویک موویک حالیم نیس تو مام بیگ خودمی :)))
    دویا اینم دو تا کامنت چون گفتی دوس داری ؛) :دی
    پاسخ:
    مام بیگش بیا تحویل بگیر.
    دوست دارم.:))
    بوج بوج.
    برو سیتاره بیچین عجقم اصن با این نظرت!
    خرابم کردی.
    ا خب من عذر میخوام خیلی بد تعبیر شد!
    اصن انگور نخواستم عنتر :)) سوغاتیم میخواد بیاره منت میذاره!
    من با شهرزاد حرف زدم زنت نمیشه :)))))
    پاسخ:
    شیطونه میگه...
    باشه میارم، عاخه بابا شاید لشم نرف شاهرود عجقم رشتم الان!
    شهرزادتم بخوره تو سرت، من شهرزاد خودمو میگم گولاخ! اون دوست تو اگه درس حسابی بود دوست تو نمیشد.:دی
    منم فکر کردم به خاطر نظر کارشناسانم میری تغییر میدی...:)
    اصلا نمیدونم کی انتخاب رشته میکنن کی جوابا میاد کی ...دانشگاه رفتن اولش خیلی ذوق داره
    قدر این ذوقای خوبو بدون

    +یه داداش کنکوری هم نداریم بشینه  افاضات ماراو گوش کنه.
    پاسخ:
    نه خوب واقن ممکن بود.
    ولی دیگه زدم رف!
    میدونم. میدونم.

    +عاخ! دلم سوخ! من امسال داداش کنکوری خیلیا بودم. خوب بود:دی
    برین استعداد حکمتونو بالا ببرین خب!! به من چه! والا! :| مرگ! (در جواب اون کوفتی که گفتی! :دی)
    + مهتااا، عزیزم!! من ووویک ام!!! سه تاااا!!! سهههه!!! (داد نزنید! کش بدهید کافی ست!!)
    ++ خب معمولا بابای من در اون مواقع اون نزدیکیا نیست که نقشه های منو به هم بریزه! دیگه این شانسیه! نمیشه کاریش کرد!
    پاسخ:
    استعداد حکم؟! من گفتم کوفت؟
    عجقم بیا کارت داره کیانا :دی.
    من چیکار کنم برو زن کردی بستون :۷
    من گفتم علیرضا داغانه؟ گفتم داغون شده بودی! بعد زدی تو خط علیرضا! 
    انگوراش از این هسته گنده ها نداشته باشه ها :دی :پی
    پررو هم خودتی شمپت :-< به شهرزاد اگه نگفتم اگه زنت شد! حالا ببین :)) 
    پاسخ:
    اگه قرار بود با حرف تو برم زن کردی بستونم که دیگه... .
    بله. جملت همین معنیو داشت.
    واه واه واه! حالا انگار من دارم میرم که فقط واسه این انگور بیارم. ایشه!
    پررو؟؟؟ تو ده خیلی پررویی! شهرزاد! شهرزادم! الان دلم تنگ شد واسش!
    من گفتم روتین زندگی میکنیم؟ گفتم از روتین در بیایم عجیجم :->
    به ایگ نوبل! به همین خیال باش عجقم!!!! خیلی داغان شده بودی خدایی! پویا باید یکم شوت باشه! نبودی ک! تازه تو فاز علیرضا هم ک رفته بودی اصن ی وضی بود! پویا نبودی!!!!!
    پویا کلک زیر یخچالم ک تو تلگرام بودی ک شیدونننننن (اموجی چشمک با زبون:پی)
    خلاصه این ک چاره ای نیس مگه این ک بری پزشکی کردستان :)))))
    پاسخ:
    هومممممم، باعشه! از رو تین در بیا عجقم، جاتو فقط رو تین واسه من زنبیل بذار تو اومدی پایین من برم روش.
    به همین خیال هستم عجقم. علیرضا داغانه؟ شوت خودتی! عجبا! پررو شده این دختره! دختره ی داغان! عع! برو درستو بخون!
    خوب تلگرام بودم ولی زیر یخچالم بودم! تضاد دارن؟ من جاهای دیگه هم تو تلگرام بودم، زیر یخچال که خوبه.
    پزشکی سنندجم راه حل خوبیه! البته شهر کرد هم هست! سمنانم جالبه! آبودان هم که نارگیله! هوممممم شاهرود!انگور میارم واست عجقم. ارومیه هم شاید بتونم از مرز زمینی برسونم خودمو عراقی جایی! الان یاد اون شعره که میگف یک زن کردی بستون اسمشو بذار عمقزی، دور کلاش قرمزی افتادم. البته من که یک زن کردی نمیستونم خیالت راحت، ولی در کل میگم.:دی
  • ✗✗panteaaa ✗✗
  • املای تبلیغات منو به فنا داد ...
    ولی موافقم ، تو اصلا نیاز به تبلیغات نداری ، سابقه ی خوب و ذهنیت درخشانی که از خود در اندیشه ی ما ساختی موثرتر از هر تبلیغیه.
    شخصا با پستات حال میکنم #
    ×××
    اون قضیه ی رونالدو هم مثل سرچ زدن وبعضی سایت هاست ، مثلا سرچ میزنی نمونه سوال فلان بعد یه لینک میاد ، میری توش میبینی همش تبلیغاته اونم تبلیغات خاک برسری :/
     بعد تو اون بحبوحه ننه باباتم برسن ... بگن این چیه رفتی توش ؟ :/ # جدا بدبختی اونوخ
    ×××
    این سریاله که گفتی "تنهایی لیلا"ست سریال بعدیشم که تا شروع بشه چرخش یخچال دارین "تعبیر وارونه ی یک رویا" است آیا ؟ :/
    ما خودمون بین این دو تا سریال دچار بحران میشیم که چه کنیم ، عمدتا غیبت میکنیم :-"
    ×××
    فراخی بعضی اعضا ر+ی}+ده به روال زندگی من به شخصه :-" شما چطور ؟ :-"
    ×××
    شاید به قول خودت تفاوت فرهنگی باشه ، شاید هم یه چیز دیگه باشه اما در کل نه تنها جوک های خارجی بلکه بعضی سریال ها و دیالوگ های خارجی هم بی مزه هستند درصورتیکه خود خارجی ها غش و ریسه میرن :|||
    گاهی وقتا فکر میکنم از بس مرفه و بی درد هستن کلا به ترک دیوار و کش شلوار هم میخندن #
    پاسخ:
    چه آسان به فنا میری ...
    بابا شوخی کردم! این چه جدی گرف مارو! هه!
    ذهنیت درخشان ساختم؟ بابا دم ذهنت گرم خدایی!من از بچگی آرزوم بود سابقم پیش یکی خوب باشه:دی
    ×××
    بله بله، از این مشکلا داشتیم ما هم، ولی حل شد به سلامتی.
    ×××
    خیر این سریاله سریال ترکیه ایه بود، اون سریاله هم سریال ترکیه ایه بود، اسماشونم نمیدونم، چرت تر از اونین که بخوام بهشون توجه کنم.
    ×××
    من اسطوره ی این امر هستم! از پیشکسوتانم من. ولی معتقدم مشکل از ذاته!
    ×××
    سریال هاشون که بععضی اوقات خیلی خوبن اصن! من عاشق بیگ بنگم مثلاً!
    PERFECT👍
    پاسخ:
    پرفکت؟!
    خیلی مایه بذاریم نات تو بد!
    والا! این خارجیا کلا لوس و جلفن! اصن من اگه ی دتی علاقمند بودم شوی خارجی بدارم پشیمان گشتم اسااااسی! (قابل توجه بعضیا کشیدگی صامت مصوت و این حرفا!)
    خوبه که زندگی هیجان داشت باشه! من از خدامه مامان بابای من یکمی کارای غیر عادی بکنن و از روتین دربیایم! تنها کار یهویی که تو این هفته انجام د این بود ک بابام بدون اینکه به مامان بگه مهمون دعوت کرد! حالا خودتون یه نتیجه ای بگیرین ببینین حرکت مادرجان بنده چ بوده!
    امیر.ه بلوک.آ این یبار داشت دوباره بارگذاری میشد حالشو ندیدی؟؟؟
    وویک! تو تک دل مارو بریدی پشیمونی فایده نداره :)) 
    پلاس: وویک جان چ عجیب! چون من این چیزا رو برای مامانم ثابت کنم بابا میاد میگه بخسب بابا کاری ک مامانت گفت رو انجام بده! ینی مورد داشتیم که بنده ۴ بار کل چیدمان مبل های خانه را عوض کردم مامان گفته نه مدل اولی بهتر بود! :|
    پاسخ:
    شوور خارجی ها؟ به چه چیزایی فکر میکنن مردم! یه پیشنهاد بکر واست دارم، برو چین! خیلی هم خوب! به خاطر سیاست تک فرزندی کشورشون پسر مجرد اضافه داره یه دنیا! یکیشون به تو میرسه قطعاً (ایموجی اون عینک دودیه لدفاً)
    شما رو تین زندگی میکنین؟
    آخه من فکر میکردم رو زمین زندگی میکنین عجقم.

    مگه حالم چطور بود؟ عع! به اون خوبی! تازه یه گامم به ایگ نوبل نزدیک شدم.

    مبل. آها مبل. دوس.
  • ♛ ♛ آرین ♛ ♛
  • با خوندن این پست قریب به یقین به شما همچنان سر خواهم زد.
    قدرت طنز نویسی شما هم ما رو از سه ناحیه تحت تاثیر قرار داد.

    خطی ها رم نمیخواد بقل کنی، اگه مستقیم داری میری بیا بالا بریم!

    هیجان که خیلی توپه. اینجانب دست به دعا موندم یکی تو خونه ما یه حرکتی بره. همه عین مجسمه همو نگاه میکنن فقط.

    خارجی ها اگه جک های ما رو بخونن فک کنم جوری پاره شن بنده خدا ها یا چسب دوقلو هم نشه به حالت اولیه برگردوندشون. 

    denephew -_-
    پاسخ:
    اینقد خوبه این حرف! اصن آدم روحیش وا میشه."قریب به یقین سر خواهیم زد"
    این دومی اصن آدم رو شرمنده میکنه "قدرت طنز نویسی!"( با صدای جناب خان خوانده شود)

    خرد ندارما! بیام حالا بریم؟

    خوبه آره خونه ما هم(بابا و مامان ینی) عین مجسمه سریال نگاه میکنن، اون استراحت بین سریالا بده!

    خارجی ها هم نمیخندن به جوک های ما ولی! تفاوت فرهنگیه خوب!

    به زدن وبلاگ فکر کردم ولی میبینم حوصلشو ندارم!ا وبلاگی هم که اپدیت نکنی بدرد نمیخوره بهتره اصلن نباشه

    از اسباب کشی متنفرم:(
    پاسخ:
    مث میز کار میمونه، کار خودتو آسون میکنه، میتونی فالو کنی بقیه رو که هر وقت نوشتن بفهمی، اگه یکی باهات کار داشت هم میتونه تو وبلاگت بگه، واسه راحتی اعصابم خیلی خوبه اگه بنویسی واقعاً، اصن راحت میشه آدم!
    یعنی واقعا متن شادی بود حس کمدی رمانتیک بهم دست داد!!! (از همون داستانا که تو فیلم هندی ها موج میزنه و حتی هالیوودی! دو نفر از هر نظر مخالفن با هم همدیگر رو تکمیل میکنن بعد همیشه پسرا یا دخترا آدم نیستن مشکل پیش میاد آخرش این آدم میشه بر میگرده!!!)(البته هیچ ارتباطی با متنت نداشت!!!) در ضمن زندگی زیباست! گواهی گرفتیا ولی با تاخیر(شاید)
    سلام!
    پاسخ:
    فیلم هندی؟!
    چی بگم!
    وقتی چشمم به اسم پستت افتاد گفتم ای بابا خبری نیست :( ناخوداگاه تاریخ بالا سمت راستو که دیدم فهمیدم پست جدیده :)

    پدر و مادرت خیلی با حالن!!!من عاشق هیجانم خوش به حالت

    تغییر دکوراسیون خوبه ولی سلامتی مهمتره ازالان که اینطوریه دو سال دیگه هم کچلی هم عصا به دست اقای دکتر!


    پاسخ:
    خخخخخخ.
    شما نمیخوای وبلاگ بزنی؟ خیلی بهتر میشه ها! حتی اگه آپدیتش نکنی کارتو راحت تر میکنه.

    باحالن! ولی اینقد هیجان واسه آدمایی با اون سن مناسب نیست خدایی! هست؟ یه جوری میگم با اون سن انگار هفتادو رد کردن! ولی خوب 50-55 هم زیاده واسه این جنگولک بازیا!

    آخه با چرخوندن یخچال که دکور عوض نمیشه! ولی اصن بیخیال اسباب کشی رو کجای دلم بذارم؟!

    بابا شاید کچل نشدم! من اصن فشار نمیارم به خودم، ناپلئونی دکتر میشم به خاطر مو هم شده:))))
    تغییر متغیر همیشه واسه توابع تودر تو جواب میده
    استفاده کن
    پاسخ:
    شکی درش نیست.
    من یه تغییر متغیر یاذ گرفتم در ریاضی و از همون در همه ی مباحث این درس بهره بردم!
    با خوندن این پستت به این نتیجه رسیدم که پسر حرف گوش کنی هستی! چون اگه مامانم به من بگه یه مجسمه رو چند متر جا به جا کنم، از همه ی اطلاعاتی که در زمنیه ی دکوراسیون گرفته تا فیزیک کوانتوم دارم استفاده میکنم؛ بهش ثابت میکنم که گلدون جاش همون جا خوبه!! دیگه یخچال که ممکنه بحثو بکشونه به مقالات چاپ شده در نیچر و ساینس!!
    + راستش من دقت کردم دیدم منی که انقدر در زمینه ی املا و نگارش به خاطر تذکراتم روی اعصاب همه ی اهالی اینترنتم، خودم زیاد از این اشتباه های گرامری دارم و میدونم که اشتباهن ولی دوست دارم تکرارشون کنم!! خلاصه این که الآن از این گیر دادن هام پشیمونم!!
    پاسخ:
    نه تنها حرف گوش کن، بلکه خیلی چیز های دیگه.
    کاش پشیمونی سودی داشت ولی تو الان دیگه مسلمون نیستی! تک دل جماعتی رو بریده تازه میاد میگه پشیمونم!
    در ضمن من اطلاعات خاصی در زمینه ی فیزیک کوانتوم ندارم.
    ولی میتونم بلایی که سر کمرم میادو با مثال برای مامان جان توضیح بدم ولی فکر نکنم تاثیر خاصی بذاره.:دی
    این مدل جدید شروع پستا و به طور کل خودشون باحال تر شده جدیدا.
    نمیدونم چرا من جدیدا وقتی میخوام نظر بدم به جای ارسال خیلی شیک صفحه رو میبندم!!!
    پاسخ:
    این نوع جدید تحت تاثیر صفحه طنز روزنامه هاست، چون خیلی سریع باید نوشته و آماده بشه و مثل کاریکاتور مسائل و اتفاقات روز رو تو خودش بگنجونه، با یه چیز بی ربط شروع میکنن و در مسیر به در و دیوار گیر میدن.
    دارم تمرین میکنم:)
    همچینم بد شانس نیستی که
    تحت تاثیر پست قبلی به نظرم دارو بخون پزشکی چیه اخه خیلی پشتکار میخواد:|
     
    هم استانی هم هستیم:)
    پاسخ:
    گلایه ای ندارم از شانس.
    الان دیگه خوشبختانه انتخاب رشته کردم و دیگه با این حرفی که زدی نمیرم کل برگه انتخاب رشتمو زیر و رو کنم!

    خوشبختم خیلی که هستیم:)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی