عاغا ما غلط بکنیم!

I might be wrong , but I struggle not to be

عاغا ما غلط بکنیم!

I might be wrong , but I struggle not to be

من اساسن خیلی حال می کنم با گیر الکی دادن.
به خودم ، به شما ، به اونا ، اینا و ... ، ولی از اونجایی که جدیداً خیلی خودم پسر گلی شدم ، به خودم انتقادی وارد نمی دونم پس همون به شما ، اونا ، اینا و .... ، انتقاد وارد می کنم.
در ضمن آگاهی از نظرات شما باعث خرسندی منه.

آخرین نظرات

انتخاب جبر.

شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۲۴ ق.ظ

عشق مکثیست قبل بیداری، انتخابی میان جبر و جبر.

جام سم توی دست لرزانت، تیغ هم روی گردنت باشد.

سید مهدی موسوی.

پ.ن: اولش میخواستم اینو بذارم:

اینکه زاده ی آسیایی رو میگن جبر جغرافیایی.

اینکه لنگ در هوایی، صبحونت شده سیگار و چایی.

ولی چون اختیار دارم جبر بالا رو به پایینی ترجیه دادم.

پ.ن2:فاز سنگین فلسفی ای منو گرفته دم صبحی ها!

نظرات (۱۲)

  • سید محسن رضوی
  • ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن

    خیری ندیده ایم از این اختیار ها...

    پ.ن:چه ربطی داشت؟
    پاسخ:
    مختصر ربطی که داشت البته!
    ولی خوب شعر خوبی بود دیگه.
    فکر کنم جبر پایینی منطقی تر باشه!
    اگر جای آسیا میذاشتی آفریقا که جوش بین المللی می شد!!!
    الان خداییش در کمیکنی دو مصرع اول رو!!؟ (بعد میگه خرهوش نیست)
    پاسخ:
    زاده ی آسیا بودن یه چیز دیگس، آفریقاییا یا تو یه کشور درس حسابی ان، یا دارن توی یه کشور داغان میجنگن! انتخاب زیاد سختی نیست، بین رفتن و موندن ولی تو آسیا چرا، تو آسیا واسه یه ایرانی، یه ترک، یه هندی، کشور یه مفهوم مستقله، چیزی نیست که دولت های استعمار گر برای راحت شدن حساب کتاباشون درست کردن!
    وقتی زاده ی آسیایی یا کلن تعطیلی که مهم ترین مشکل زندگیت احتمالاً اینه که واس دوس دخترت کادو تولد چی بگیری، یا هم یه چیزی میفهمی که در این صورت اگه بمونی یه عمر افسوسی که چرا وقتی موقعیتشو داشتم نرفتم و حالا باید واسه کارام به یه اسکلی که یک دهم من واس این مملکت کار نکرده توضیح بدم که چرا فلان کارو کردم! یا هم میری و یه عمر عذاب وجدانی که اونجا کشور منه، کی غیر من میخواد اونجارو واسه من بسازه؟
    اگه در یکی از دو موقعیت آخر گیر کنی، اون موقعست که میفهمی صبحونه ی سیگار و چایی یعنی چی!
    رک بگم بعضی وقتی حتی حال چاییشم نداری!
    + ترک تحصیل کن خب! :دی
    ++ خیلی سعی کردم ایمان نیارم! ولی خیلی منطقی به نظر میرسه لامصب!!
    پاسخ:
    این هم ایده ی خوبیه!
    آخه واقعن منطقی به نظر میرسه.
    مهم ترین اتفاق زندگیت با جبر بوده، تو انتخاب نکردی که به دنیا بیای! انتخاب کردی؟من که نکردم، مجبور بودم که به دنیا بیام.
    الانم مجبورم زندگی کنم.
    ای بابا پایینیه به این قشنگی چش بود؟
    کلا اینایی رو که تو تابستون عاشق میشن درک نمیکنم!‌ تابستون آخه وقت عاشق شدنه؟! باز پاییز قابل قبول تره.
    +میشه پستات عاشقانه نشن لطفا؟! به خدااا حال نداریم!‌
    ++ ولی جدی من به جبر مطلق دارم ایمان میارم! سوای این بعد عاشقانه ش!
    پاسخ:
    خوب بود ولی شاید واسه کسایی که وبلاگ منو میخونن اینکه صبحونه ی یه نفر سیگار و چایی باشه ملموس نباشه!
    بابا عاشق نشدم به خدا! همه از اشعار عاشقانه لذت میبرن ولی فکر کنم.
    +اومدیم مثه احمق ها پام رسید به دانشگاه عاشق هم کلاسیم شدم! بعد باید پست عاشقانه بذارم دیگه! ولی فعلن باشه!
    ++دیگه نه تا اون حد. تو هم ایمان نیار دیگه تا اون حد!
  • آیدین همتی
  • خدا رحم کنه!
    ...
    همین!
    خدا رحم کنه!
    پاسخ:
    نگران نباش همون قضیه که من آدم نیستم مطرح میشه.
    جبر و احتمال
    پاسخ:
    !
    فقط سکوت
    پاسخ:
    آفرین سکوت خیلی خوبه.
    :)
    این پو همون پوعه که تو کارتن بود؟ :))
    پاسخ:
    نه بابا این چه حرفیه.
    این پوئه منم زیرا که از بچگی هر کس میخواست من کاری براش انجام بدم یا معذرت خواهی کنه و... خودش رو به صورتی گربه مانند به من میچسبوند و میگفت: پو! پو جان! با تو اما.
    حالا این آدم میخواست دختر خاله ی جانم باشه، مامان جانم باشه، عموی مهربانم باشه یا خیلیای دیگه.
  • شهریار (Sh.a.s.r79)
  • پویا هم عاشق شد رفت!
    :/
    پاسخ:
    این کار دله گناه من نیست، تقصیره دله!
  • تنها همدم ماه
  • سرگرم سرابی دور / در جبر جهان مجبور :/
    پاسخ:
    البته نه به ابن شدت که شما میگی، در مورد من بیشتر:
    یه توپ دارم قلقلیه، سرخ و سفید وآبیه.
    میزنم زمین هوا میره نمیدونی تا کجا میره!
    این شعر سیدو خیلی دوس دارم...
    ...بعد در راه دوست جان بدهی
    دوستت عاشق زنت باشد...
    هه
    پاسخ:
    خسته از، انقلاب و آزادی.
    فندکی در میاوری شاید.
    18 تیر بی سر انجامی.
    توی سیگار بهمنت باشد.
    این تیکش منو خرابم میکنه، عبرته، عبرت!
    تعبیر غلط منو از دانشگاه از بین میبره، هر از چند گاهی به این فکر میفتم که دانشگاه جای فکر کردنه، جای پرسیدنه!
    بعد با شنیدن این آهنگ به این نتیجه میرسم که دانشگاه جای دلغک بازی و عاشقی های دو ساعتس.
    باشد که عبرت گیریم!:)
  • ❀◕ ‿ ◕❀ zizigolu
  • خیلی سحری خوردی ظاهرا!
    پاسخ:
    اونقدرا هم نخوردم، ولی نمیدونم این چه فازی بود دیشب.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی