آدامس موزی.
میدانید، گاهی آدم اشتباه میکند که طبیعیست، ولی گاهی بر اشتباهش اصرار میکند که آن هم طبیعیست.
خوب نیست، ولی طبیعی چرا، چون همه بر اشتباهاتشان اسرار میکنند.
شما کافیست بروید در یک سایتی یا پیج یک کسی و کامنت ها را بخوانید:
احسن آقای فلانی، شما به نحو احسنت توضیح دادید که فلان مساله چرا بهمان شد و جالب اینجاست که شما خودتان را هم بکشید آن شخص راضی نمیشود که اشتباه کرده و باید میگفته احسنت! به نحو احسن و ... .
یا مثلا همین چند روز پیش من در وبلاگ یکی از دوستان غافل را با قاف نوشتم و البته میدانم غافل را همه با غین مینویسند ولی خوب چرا؟ غافل خودش تویش قاف دارد، یعنی خودتان میگویید قاف+ اِل(L) بعد حالا آزار دارید که چیزی که تویش قاف دارد را تویش قاف نمیگذارید و غین میگذارید؟ همان شما بروید پیرو این تازی ها باشید که هی عین و غین بلغور میکنند، حالا کلمه ی مذکور تویش اصلن عین و غین ندارد ها، مثلن یه جوری میگویند اخی که انگار میگویند عخی!، لامصبا طوری هم میگویند که لاجرم قطعنامه دانشان پاره شود!(ربطی نداشت ولی این پاره شدن قطعنامه دان تو دلم مانده بود سه چهار سال است هی هیچ جا به کار نمی آمد! ولی در این مورد معلوم است تازی ها قطعنامه دان ندارند چون اگر داشتند در همان بدو تولد به طرفۀ العینی پاره میشد چون مثلن بچه های ما میگویند: ماما و بابا و بچه های آنها میگویند عل عمّ و عل عب (الام و الاب خودمان) )
اصلاً بیخیال قطعنامه دان آنها، الان شما توجه کردید که من برای اینکه قبول نکنم غافل درست است نه قافل، از اینجا تا امارات متحده ی عربی را با هم یکی کردم؟
بعد اینکه یکی دیگر از اشتباهاتی که ما عادت داریم به آن این است که میگوییم فلان چیز (صابون مثلاً) بوی موز میدهد ولی خدا وکیلی بوی آدامس موزی میدهد، ولی چون ما قبول کرده ایم آدامس موزی بوی موز میدهد، قبول میکنیم هر چیزی که بوی آدامس موزی میدهد بوی موز میدهد!
در صورتی که هر جوری فکر کنی، آدامس موزی بوی موز نمی دهد، اصلاً موز هم بوی موز نمی دهد، چون اصلاً موز بو نمیدهد! (میدهد؟)
بعد یک چیز دیگری که سر دلم مانده این است که این خواجه امیری و روزبه بمانی الان که میتوانند بروند آمریکا عقد کنند چرا نمیکنند این کار را؟(اشاره به قانونی شدن ازدواج هم جنس گرایان در آمریکا) به خدا این دو نفر زن و شوهر هم بودند اینقدر به هم وفا دار نبودند! خوب است کارتان ها ولی خزش را در آوردید دیگر!
چیز بعدی که سر دلم مانده بود این بود که الان داشت یک فیلم ترکیه ای از تلوزیونمان پخش میشد که در آن یک خانم محترمی از شوهر خواهرش باردار شده بود، بعد رفته بود با یک آقای دیگری ازدواج کرده بود که الان معلوم شد آن آقای دیگر پسر حرامزاده ی پدرِ خانم مذکور بوده!
یعنی یا برادر حرامزاده خودش ازدواج کرده! و نکته ی دیگر اینکه همه ی شخصیت های این فیلم فرشتگانی پاک هستند که فقط در زمان اشتباه در مکان اشتباه هستند، غیر از آن خواهر مذکور که خواهرش با همسرش به او خیانت کرده اند و این خانم یک پین این ده اس(نخواهید که انگلیسی اش را بنویسم!) محسوب میشود.
بعد اینکه چقدر حال میدهد آدم دری وری بنویسد!شما هم امتحان کنید.
مثلا الان اگر پارسال بود من باید یک سال فکر میکردم که این قطعنامه دان را در جای درست به کار ببرم ولی از آنجا که الان پارسال نیست آنرا خیلی ریلکس در جای نادرستش به کار بردم!
و دیگر اینکه برای اینکه بگویم آدامس موزی بوی موز نمیدهد باید گوز را ابتدا با شقیقه پیوند میزدم، بعد مگفتم: ((شقیقه اصلاً چه ربطی به گوز دارد؟، نکته اینجاست که ما قبول کرده ایم شقیقه همان گوز است)) و مثال آدامس و موز را میزدم!
پی نوشت: همه اینها کلن به این علت بود که آیم هپی کلن و فاز فَرِل ویلیامز!
پی نوشت 2 :خودم هم نمیدونم که چرا آیم هپی ولی آی ام دیگه بابا بیخیال کلن!
3: اگر آن فیلم ترکیه ای را نفهمیدید من هم نفهمیدم، ایرادی ندارد، فقط نکته این بود که یک نفر هم با برا درش ازدواج کرده، هم با شوهر خواهرش بعله و در عین حال یک فرشته ی معصوم است!
- ۹۴/۰۴/۰۸
- ۱۴۶۴ نمایش